دست نوشته‌های یک «جوجه دانشجو»

این وبلاگ صرفا جهت ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۹

«صدای مرا از جمهوری اسلامی ایران می‌شنوید، اینجا، برای فقرا جایی نیست.»

این اولین باری بود که این پیام را از رادیو می‌شنیدم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۶

تا چهارده سالگی

به عنوان یک بچه مسلمان و به پشوانه‌ی چند سطر آیه و حدیث، یاد گرفته بودیم که آدم باید خوش قول باشد و مرد باید سر حرفش بایستد و مبادا حرفش دوتا بشود. پایه‌ی و اساس ادبیش هم اینکه "مرد، سرش برود قولش نمی‌رود." و با همان عقل ناقصمان استنباط فرمودیم که "به موقع رسیدن" می‌شود از مشتقات همان خوش قولی و مردانگی. خلاصه این شد بیس(base) تئوریک یک لایه از لایه‌های پنهان و عیان شخصیت نویسنده‌.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۵۷
 خبر به دورترین نقطه جهان برسد
 نخواست او به من خسته بی گمان برسد
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۱

حزب عدالت و توسعه در سال 2002 در تزکیه به قدرت رسید. این حزب از آن زمان، با فاصله گرفتن از یک موضع سخت عقیدتی، به رهیافتی محافظه‌کار و گرایشی دموکرات‌تر گراییده است.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۴۶

روی سخنم با شماست...

شاید اگر خودت درگیر ماجرا نباشی؛ یا به تشخیص اطبا مبتلا نباشی و در سلامت جسم و روان به سر ببری؛ به سبک کارگردان‌ها صحنه را از قاب دیگری تماشا کنی؛ به تحلیل کارشناسان فوتبال از زاویه‌ی دید بهتری به توپ نگاه کنی؛ و یا اصلا به قول نویسنده‌ها و روش داستان‌نویسی‌شان، دانای کل داستان باشی، به راحتی و خیلی زودتر از وقوع بحران و بغرنج شدن وضعیت بتوانی تشخیص بدهی که دارد افراط می‌کند.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷